سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

[ و آنگاه که از خبّاب یاد کرد فرمود : ] خدا بیامرزاد خبّاب پسر أرتّ را . به رغبت اسلام آورد و از روى فرمانبردارى هجرت کرد و به گذران روز قناعت ، و از خدا راضى بود و مجاهد زندگى نمود . [نهج البلاغه]

  .:: پارسی بلاگ ::.   .:: ایمیل شیدا ::. .:: خانه شیدائی ::.

 RSS 

شناسنامه
 

کل بازدید : 167165
بازدید امروز : 20


........... درباره خودم ...........
آنچه گذشت... - .::شیدائی::.
مدیر وبلاگ : خ.ع.ز(شیدا)[77]
نویسندگان وبلاگ :
ندای سبز
ندای سبز (@)[33]


-- نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد، نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت، ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد، گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و آن یک ریز و پی در پی ، دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد ، بدینسان بشکند دائم سکوت مرگبارم را. --


..
......... لوگوی خودم ...........
آنچه گذشت... - .::شیدائی::.


........ موضوعات وبلاگ ........

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
.
......جستجوی در وبلاگ .......

........... دوستان من ...........







............. اشتراک.............
 
..
..........آوای آشنا 1............

 
...........آوای آشنا 2............

............. بایگانی.............
آنچه گذشت...
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
دی 90
آذر 90
مرداد 90
دی 89
مهر 89
اردیبهشت 89
مهر 88
اسفند 87
آبان 87
تیر 91
شهریور 91
آبان 91

........... طراح قالب...........
شیدائی
 

www.Sheida.parsiblog.com
FOAF/SHEIDA
 

 
  • .::میهمان کیستیم!؟::.

  • نویسنده : خ.ع.ز(شیدا):: 90/5/11:: 5:0 عصر

    --

    نزدیک افطار رسیدم خونه..



    افطاری داشتم؛جز کمی نان و پنیر که رغبتی برای خوردن برنمی انگیخت!

     

    چیزی در خانه نیافتم!

     

    برای یک لحظه به ذهنم آمد که؛

     

    اگر میهمان خدایم؛چطور میزبانی میکند!؟؟

     

    راستش ته دلم راضی نبودم که میهمانی خدا فقط به معنویات ختم شود!

    صدایربّنادر خانه پیچید؛من هم زمزمه کردم.

    در میان صدای بلند ربّنااحساس کردم زنگ خانه به گوش میرسد!همسایه ای بود با ظرفی آش.

    دوباره به حال و هوایربّنا برگشتم؛باز هم دق الباب و اینبار یک کاسه شله زرد! و بار سوم غذایی دیگر.

    ربّنا که تمام شد به خودم آمدم؛

     

    خدا شرط میزبانی اش را به جا آورد!



     

    اما من از خودم بدم آمده بود؛چرا!؟





     



    (مکتوب)

    --

    چون احساس کردم هنوز هم باورم نشده که میهمان کیستم!


     



     

    نه فرصتی برای تهیه غذا مانده بود؛نه نای تلاش برای آماده کردن


    .::شیدائی::.

    نظرات شما ()

  • صلی الله علیک یا فاطمه المطهره (س)

  • نویسنده : ندای سبز:: 87/3/17:: 1:59 صبح

    --

     

     شهادت اولین مدافع ولایت , اختر سپهر رسالت سرور زنان عالم به همه آفرینش تسلیت باد

     همراهت به سوگ نشسته ایم و ذکر لب کرده ایم : لعن الله قاتلک یا فطمه

     

    فاطمیه

     

     

    --


    نظرات شما ()

  • .::مبارک باشد این سال و همه سال::.

  • نویسنده : خ.ع.ز(شیدا):: 87/1/9:: 6:17 عصر

    --

    با آرزوی؛

    12ماه شادی

    52 هفته خنده

    365 روز سلامتی

    8760 ساعت عشق

    525600 دقیقه برکت

    315100ثانیه دوستی

     

    سال نو مبارک

     

    --


    نظرات شما ()

  • .::هفت پشت عطش::.

  • نویسنده : خ.ع.ز(شیدا):: 86/10/23:: 8:3 عصر

     --

     

    حسین جانم

     زنده تر از تو کس نیست ؛ چرا گریه کنیم؟

    مرگمان بادُ مباد آنکه تو را گریه کنیم

     

    هفت پشت عطش از نام زلالت لرزید

    ما که باشیم که در سوگ شما گریه کنیم؟

     

    رفتنت آینه ی آمدنت بود ؛ ببخش

    شب میلاد تو تلخ است که ما گریه کنیم

     

    ما به جسم شهدا گریه نکردیم مگر؟

    میتوانیم به جان شهدا گریه کنیم؟

     

    گوش جان باز به فتوای تو داریم ، بگو

    با چنین حال بمیریم و یا گریه کنیم؟

     

    ای تو با لهجه ی خورشید سراینده ی ما

    ما تو را با چه زبانی به خدا گریه کنیم؟

     

    آسمانا! همه ابریم ، گره خورده به هم

    سر به دامان کدام عقده گشا گریه کنیم؟

     

    باغبانا! ز توُ چشم تو آموخته ایم

    که به جان تشنگی باغچه ها گریه کنیم .

     

    محمد علی بهمنی

    --


    نظرات شما ()

  • لحظه ی دیدار نزدیک است..!

  • نویسنده : خ.ع.ز(شیدا):: 86/8/30:: 11:58 عصر

    --

    نسیم وصل می وزد.وصدای آشنا ،دلدادگان را به سوی خود میخواند:

    «مبادا ازکاروان عقب بمانید»

    ،کاروان طی مسیرمی کند.وجاماندگان ازقافله،عده ایی می رسند.

    وعده ای هنوز میدوند.هرکس ذکری برلب دارد و استمداد می طلبد.

      ناگاه نوایی گوش ِدل را نوازش میدهد:

    «هان!ای بیچارگان!اگرمدد میخواهید،ترنم زیبای ((یا رضامدد))را زمزمه کنید»

    دراین میان،فرشتگان را می بینم که فوج فوج ازپی قنداق«معدن جود وسخا»روان هستند.وملکوتیان «تبارک الله»گویان برگردش میچرخند.

    رضا جان!ای که حضورت درخراسان دل های مشتاق زا به تپش درآورده و قلوب شیعان را جلا و جان های شوریده راصفا میدهد!

    مشهدت کعبه ی عشاق،

    حرمت قبله زایرین ،

    سقاخانه ات زمزم عارفان،

    پنجره فولادت دارالشفای دردمندان ،

    ضریح مطهرت حِصن ولایت است.

    ای دستگیر همه ی عالم!مانده دلان رادریاب.

     

    یا رضا

    دوبال بسته عشق است و کرمت دوپای خسته و سایه حرمت

    نگاهم برتوست ای بزرگ کاری کن دلم پرازغربت است ،یاری کن

    شفایم ده،زدرد بی کسی،دردبی ثمری دردنارسی،شفایم ده زین جذام دلسردی ززخم کهنه شلاقهای نامردی

    رهایم کن ازین گریه های خون آلود ،ازاین زمین سیاه هوای غم آلود

    همیشه شوکت گلدسته های رویایت دلیلی بوده برلطف دم مسیحایت

    سراسر،قدم درقدم،رواق در رواق،سوی تو آیم براشتیاق

     

     

     

    --


    نظرات شما ()

       1   2   3   4   5   >>   >